تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis که با اصطلاح تحلیل بنیادی نیز شناخته می شود روشی برای تحلیل وضعیت بازار و تعیین ارزش یک دارایی و تصمیم گیری برای خرید یا فروش آن در بازار های مالی مثل بورس و ارز های دیجیتال یا فارکس است، در این مقاله شما را با مفهوم Fundamental Analysis بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی به زبان ساده به روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی دارایی با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن گفته می شود.
تحلیلگران فاندامنتال هر چیزی را که می تواند بر ارزش دارایی تأثیر بگذارد ، مطالعه می کنند.
از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت.
هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار می تواند آن را با قیمت فعلی یک دارایی مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش دارایی پایین آمده یا گران شده است.
این روش تجزیه و تحلیل سهام برخلاف تحلیل تکنیکال که از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار از جمله قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند به بررسی مسائل بنیادی سهم می پردازد.
تحلیل فاندامنتال معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام بهدرستی ارزشیابی شدهاست یا نه؟
بخش قابل ملاحظهای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.
رویکرد معمول در تحلیل شرکت
تحلیل فاندامنتال دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:
- تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور.
- تعیین وضعیت صنعت.
- تعیین وضعیت شرکت.
- تعیین ارزش سهام شرکت.
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریحمیکنیم.
تجزیه و تحلیل اقتصاد
وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی میشود که مشخص شود آیا شرایط کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟
- آیا تورم موثر است؟
- نرخهای بهره در حال افزایش است یا کاهش؟
- آیا مصرفکنندگان کالاها را مصرف میکنند؟
- تراز تجاری مطلوب است؟
- عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟
اینها تنها بخشی از سئوالاتی است که کارشناس تحلیل فاندامنتال برای تعیینکردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجهاست.
تجزیه و تحلیل صنعت
وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابلتوجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد.
اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمیتواند بازده مناسبی داشتهباشد.
بهقول معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.
تجزیه و تحلیل شرکت
بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصلگردد.
این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجاممیشود.
از روی این صورتها میتوان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبهنمود.
نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند:
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای قیمتی
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای اهرمی
- نسبتهای کارایی (فعالیت)
هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکتهای موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفافتر و روشنتر گردد.
حاشیه سود خالص
حاشیهسودخالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبهمیشود.
این نسبت نشان میدهد کهاز یکتومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
به عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشانمیدهد که از یکتومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمدهاست.
نسبت P/E
نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیمکردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست میآید.
این نسبت نشانمیدهد که سرمایهگذار برای خریدن یکتومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد.
به عنوان مثال:
اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومانباشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به دست میآید.
به عبارت دیگر، برای خرید یکتومان از عواید شرکت، باید ۱۰تومان بپردازیم.
البته، انتظارت سرمایهگذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا میکند.
رویکرد متداول در تحلیلهای مالی این است که نسبتهای P/E شرکتهای موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسهکنیم.
اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد.
این نسبت در تحلیل فاندامنتال بسیار اهمیت دارد.
ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیمکردن کل داراییهای خالص شرکت (داراییها منهای بدهیها) به کل سهام موجود آن بهدست میآید.
ارزش دفتری هر سهم میتواند در تعیین این موضوع کمککند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمتگذاری شدهاست (این موضوع، به روشهای حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر داراییهای آن نیز بستگی دارد).
اگر سهامی به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش دفتری آن به فروش رود، میتواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمتگذاری شدهاست.
نسبت جاری
نسبت جاری، یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیمکردن داراییهای جاری به بدهیهای جاری شرکت محاسبهمیشود.
این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهیها و تعهدات جاری آن نشانمیدهد.
هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهدبود.
به عنوان مثال:
اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که داراییهای جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهیهای جاری آن، کفایت میکند.
نسبت بدهی
نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیمکردن کل بدهیها به کل داراییهای شرکت محاسبهمیشود.
این نسبت نشانمیدهد که کلداراییهای شرکت تا چه حد از طریق بدهیها تأمین شده است.
به عنوان مثال:
اگر نسبت بدهی ۴۰ درصد باشد، بیانگر آن است که ۴۰ درصد از داراییهای شرکت از طریق ایجاد بدهی یا قرضگرفتن وجوه تأمین شدهاست.
بدهیها، همانند تیغ دولبه عملمیکنند. اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت نرخهای بهره، فزاینده باشد، آنگاه شرکتهایی که نسبت بدهی بالایی دارند، با مشکلات مالی عدیدهای مواجه خواهندبود.
اما اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی میتواند از طریق تأمینمالیکردن رشد شرکت با هزینههای پایینتر، سودآوری را افزایش دهد.
گردش موجودیها
گردش موجودیهای شرکت، یکی از نسبتهای کارایی است که از تقسیمکردن قیمت تمام شده کالای فروش رفته به موجودیها محاسبهمیشود.
این نسبت، کارایی شرکت را در مدیریت موجودیها نشان میدهد.
گردش موجودی در تحلیل فاندامنتال اهمیت نسبتا بالایی دارد.
این کارایی، از طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودیها در طول سال اندازهگیری میشود. این دسته از نسبتها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت دارند.
به عنوان مثال:
گردش موجودیها در فروشگاههای زنجیرهای، بهمراتب بالاتر از صنایع تولیدکننده هواپیماست.
در اینجا نیز مقایسهکردن گردشموجودیها در کلیه شرکتهای یک صنعت، اهمیت زیادی دارد.
ارزشیابی قیمت سهام
تحلیلگر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصادملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، بهبررسی این موضوع میپردازد که آیا قیمت سهام شرکت بهدرستی تعیینشدهاست یا نه؟
برای تعیین قیمت سهام، الگوهای گوناگون ارزشیابی تهیه و تدوین شده است.
عمدهترین این الگوها عبارتند از:
- الگوهای سود سهام – این الگوها، بر ارزش فعلی سودهای سهام مورد انتظار تمرکز دارند.
- الگوهای عواید – این الگوها، بر ارزش فعلی عواید مورد انتظار تمرکز دارند.
- الگوهای داراییها – این الگوها، بر ارزش داراییهای شرکت تمرکز دارند.
برنامهها و رویدادهای پیش رو
یکی دیگر از مواردی که برای بررسی یک پروژه بسیار تاثیرگذار است، نقشهراه و برنامههایی ست که تیم پروژههای مختلف در فواصل زمانی متفاوت برای خود ترسیم میکنند.
بررسی برنامههای گذشته با این دید که چه مقدار از آنها با موفقیت و سر موعد مقرر شده انجام شدهاند میتواند دید خوبی از آن پروژه به ما بدهد.
پروژههایی که نقشه راه خود را به روز رسانی نمیکنند، به برنامههایی که در گذشته تعهد کرده بودند، عمل نکردهاند و یا با تاخیرهای طولانی انجام دادهاند، و در طول این تاخیرهای طولانی نیز آپدیتی برای انجام آن ارائه ندادهاند، نمیتوانند گزینههای خوبی برای سرمایهگذاری باشند.
مشارکتها
پیمان همکاری پروژهها با شرکتهای بزرگ و مشهور میتواند تاثیر بسیار مثبتی هم به صورت کوتاهمدت و هم بلند مدت داشته باشد.
وجود همکاری با شرکتهای بزرگ از این جهت که میتواند تحقق اهداف و برنامههای ترسیم شده و وعده های دادهشده توسط اعضای تیم را تا حد زیادی تضمین کند، اعتبار زیادی به پروژهها میدهد.
جمع بندی تحلیل فاندامنتال
برای افرادی که قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارند، بررسی فاندامنتال باید به عنوان اساسیترین معیار برای انتخاب یک پروژه و سرمایهگذاری روی آن باشد.
علاوه بر این، داشتن اطلاعات تکنیکال و بررسی نمودار قیمتی پروژهها نیز میتواند به سرمایهگذاران کمک کند، تا پس از بررسی فاندامنتال پروژه، آن را در پایینترین قیمت ممکن خریداری کنند تا بتوانند بیشترین میزان سود را بدست آورند.
بررسی فاندامنتال یک پروژه میتواند بسیار گسترده باشد و عوامل مختلفی را در برگیرد.
اطلاعات مربوط به مارکتکپ، حجم معاملات روزانه، پارامترهای NVT، FCAS و.. ، همگی ابزارهایی هستند که میتوانند در کنار هم ما را به یک جمع بندی نسبتا درست نسبت به یک پروژه برسانند.
امیدواریم مقاله آشنایی با تحلیل بنیادی برای شما عزیزان مفید بوده باشد.
داتیس نتورک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.